پژوهه

نگاشته های گاه و بی گاه من

پژوهه

نگاشته های گاه و بی گاه من

مشخصات بلاگ
پژوهه

و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!

شاگرد : استاد چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم ؟ استاد : شب یه غذای شور بخور،آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد:استاد،دیشب دائم خواب آب میدیدم!!خواب میدیم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم،در ساحل روخانه ای مشغول ......
استاد فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛تشنه امام زمان شو تا خواب امام زمان را ببینی.
لیت شعری أین استقرّت بک النوی

بایگانی

حفظ قرآن 4

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۰۷ ق.ظ

«استظهر»

از کلمات دیگری که در روایات آمده «استظهر» است که آن هم بمعنای حفظ کردن است .

در صحاح اللغة و لسان العرب آمده :

استظهر الشی ای حفظه و قرأء ظاهرا .

استظهار کرد چیزی را یعنی حفظ کرد آن را وازحفظ خواندن آن را[1].

ودر حدیث :کسی که قرآن را قرائت کندپس آنرا استظهار کندیعنی آنرا حفظ کند.[2]

در معجم الوسیط نیز آمده:

استظهره الشی: حفظه وقراه حفظا بلا کتاب.

استظهار کرد چیزی رایعنی حفظ کردآن را واز حفظ بدون کتابت خواند.[3]

 القرائة عن ظهر القلب

ازدیگر الفاظی که مطرح می شود «القرائةعن ظهرالقلب» می باشدکه این لفظ نیز،بمعنای حفظ کردن آمده است.

خلیل درالعین می گوید:

ظهر القلب: حفظ من غیر کتاب.

ظهر القلب یعنی حفظ بدون کتابت.[4]

در لسان العرب آمده:

قرات القرآن عن ظهرقلبی ای قراته عن حفظی.

خواندم قرآن را از پشت قلبم یعنی خواندم آنرا از حفظ.[5]

قرأَه ظاهرا

ازدیگر الفاظی که مطرح می شود « قرأَه ظاهرا» می باشد که این لفظ نیز ، بمعنای حفظ کردن آمده است.

در لسان العرب آمده:

قد قرأَه ظاهِراً و اسْتَظْهره‏ أَی حفظه و قرأَه‏ ظاهراً.

خواند آن را ظاهرا واستظهار کرد آن رایعنی حفظ کرد آن را و از حفظ خواندآن را.[6]

جمع

از الفاظ دیگری که در روایات مطرح شده «جمع» است که آن نیز بمعنای حفظ قرآن است ودر صدر اسلام از حافظین قرآن،تعبیر «جماع القرآن»[7] نیز شده است.

جمع کردن قرآن به  دو معنی در صدراسلام مطرح بوده است.

الف)حفظ آن                                  ب)کتابت آن[8]               

علامه طبرسی رحمةالله د رتفسیر آیه «ان علینا جمعه»[9]می فرمایند:

ان علینا جمعه فی صدرک حتی تحفظه.

بدرستیکه برما است جمع کردن آن درسینه توتا حفظش کنی.[10]

درس

از الفاظی دیگری که بمعنای حفظ کردن است ماده«درس» است.

درست الکتاب...ای ذللته بکثرةالقراءة حتی خف حفظه علی.

درس دادم کتاب را یعنی ذلیل کردم آن را به کثرت قرائت تا اینکه حفظ آن برمن آسان شود.[11]

وهمچنین آمده:

ومنه درست السورة ای حفظتها.

واز این باب است درس گرفتم سوره را یعنی حفظ کردم آن را.[12]

ودرادامه حدیثی را تفسیر می کند ومی گوید:

وفی الحدیث تدارسواالقرآن ای اقراوه وتعهدوه لئلا تنسوه.

ودر حدیث است که تدارسواالقرآن یعنی بخوانید آن را وتکرار کنید تا فراموش نکنید آن را.[13]

علم

ماده «علم» نیز در لسان روایت در حفظ کردن آمده ودرصدر اسلام از حفظ به فراگیری وعلم تعبیر شده واساسا علم ویادگیری قرآن از طریق حفظ قرآن بوده است.

علامه تهرانی رحمةالله می فرمایند:

«علم و اطّلاع به قرآن به آن نیست که انسان در خانه ‏اش و یا همراهش مُصحفى باشد و بتواند همه آن را با صوت زیبا و قرائت صحیحه بخواند. و به آن نیست که از روى کشف الآیات هر گاه آیه ‏اى را بخواهد پیدا کند. بلکه در بر داشتن قرآن، به آنست که انسان هر مطلبى را که در قرآن است هر وقت بخواهد از بَر بخواند و تفسیرش را بداند. و در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هر کس مقدارى از قرآن را بدین گونه می دانست، او بدین مقدار از قرآن عالم بود و جامع بود، نه بیشتر از آن.»[14]

دقت در تعبیر «نسی» در روایات نیز جالب است ؛ زیرا در مقابل «علم»،«نسی» آورده که نشان می دهد که مراداز«علم»،حفظ می باشد.

بنابراین باید دانست که قرآن در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله حفظی بوده وتعابیر علم، تدارس، قرءو...همه بمعنای حفظ می باشد.

وعی

یکی دیگراز الفاظی که در روایات وجود داردوبه معنای حفظ می باشد ماده «وعی» است.

در لسان العرب آمده که:

الوعی:حفظ القلب الشیء.

وعی یعنی حفظ کردن قلب چیزی را.[15]

وهمچنین آمده:

وعی الشی والحدیث یعیه وعیا واوعاه:حفظه وفهمه وقبله.

وعی الشی والحدیث یعنی حفظ کرد وفهمیدوقبول کرد آن را.[16]

نکته قابل تامل آن است که طبق نظریه لسان العرب ومجمع البحرین ماده « وعی » برای کسی استفاده می شود که علاوه بر حفظ، به آن عمل نیز می کند واگر کسی به آن عمل نکند از« وعی » استفاده نمی کنند.

تعاهد القرآن

یکی از الفاظی به معنای حفظ بکاررفته است ماده «عهد» است.

خلیل می گوید:

التعاهد : الاحتفاظ بالشی‏ء،

تعاهد یعنی حفظ کردن چیزی. .[17]

لسان العرب می گوید:

التَّعَهُّدُ: التَّحَفُّظُ بالشی‏ء وتجدید العهد به.

حفظ کردن چیزی وبا آن چیز تجدید عهد کردن. [18]

همچنین در مجمع البحرین  آمده:     

التعاهد: بمعنى‏ التعهد، و هو التحفظ بالشی‏ء و تجدید العهد. و منه‏ قوله ص:" تعاهدوا القرآن"

تهاهد بمعنای تعهد است وآن بمعنای حفظ کردن چیزی وتجدید عهد است واز همین باب است قول رسول الله صلی الله علیه وآله که فرمودند« تعاهدوا القرآن.»[19]

در شرح این روایت صاحب ریاض السالکین به نقل ازنووی می گوید:

قال النووی فی شرحه: أی حافظوا علیه بتجدید العهد و التلاوة لئلا ینسى‏.

 نووی در شرح این روایت می گوید: محافظت کندبر قرآن به تکرار وتلاوت تا اینکه فراموشش نشود.[20]

در مفردات راغب اصفهانی  نیزآمده:      

العَهْدُ: حفظ الشی‏ء و مراعاته حالا بعد حال.

العهد یعنی حفظ چیزی ومراعات نمودن آن در هر حالی.[21]

 

برگرفته از کتاب استادم حجة الإسلام طاهری(دام عزه)

ادامه دارد.....



[1] لسان العرب ج 8 ص 279 – صحاح اللغة ج1 ص 595

[2] لسان العرب ج8 ص 279

[3] معجم الوسیط ص 578

[4] العین ج4 ص 38 –لسان العرب  ج 8 ص 279

[5] لسان العرب ج8 ص279

[6] لسان العرب  ج 8  ص 279

[7] پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ص 235 و239-علوم القرآن ص65

[8] علوم القران ص65

[9] قیامة /17

[10] مجمع البیان ج9 ص600

[11] لسان العرب ج4  ص 329

[12] لسان العرب ج4 ص 329

[13] لسان العرب  ج4 ص330 -النهایة  ج 2 ص113 – مجمع البحرین ج 4  ص70

[14] نور ملکوت ج4 ص 500

[15] لسان العرب ج15 ص 348

[16] لسان العرب  ج15 ص 444

[17] العین ج1 ص 103

[18] صحاح اللغة ج1 ص 437- لسان العرب  ج9 ص450

[19] مجمع البحرین  ج3 ص 116

[20] ریا ض السالکین  فی شرح صحیفة سید الساجدین ج6 ص 53

[21] المفرات ص 591

  • سلمان سعادت پور