حفظ قرآن 2
بررسی لغتهای حفظ قرآن1 :
عمده کلمه ای که از حفظ قرآن به ذهن انسان متبادر است ماده «حفظ» می باشد اما حق مطلب آن است که در زمان نزول آیات ، الفاظِ دیگری در این زمینه استعمال می شده و رایج بوده و دقت در آیات و روایات این مطلب را روشن می سازد.
از آنجایی که ادعای این مطلب ، کمی دور از ذهن می باشد،کلماتی که در این رابطه وجود دارد را کمی بررسی کرده و از اهل لغت برای آن استشهاد می آوریم.
قَرَءَ
ماده «قرء» از کلماتی است که به معنای حفظ استفاده و به حافظین صدر اسلام« قراء القرآن»[1] اطلاق می شد.
علامه طباطبائی رحمة الله می فرمایند:
«کسانی که به قرائت ، حفظ وضبط آیات و سوره های قرآن مشغول بودند ، قراء نامیده می شدند.»[2]
آیة الله سبحانی حفظ الله نیز می فرمایند:
«عده ای که در کار قرآن بسیار دقیق بودند، قرّاء قرآن نامیده می شدند.» [3]
آیة الله محمد ابراهیم جناتى رحمةالله در کتاب «ادوار فقه» به نقل از ابن خلدون مىفرمایند:
«اگر کسى آیاتى از قرآن را حفظ کرده بود، و معانى آن را مىدانست و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عامش را تمیز مىداد، او را «قارى» مىنامیدند. و این نامگذارى از آن جهت بود که قرائت در برابر عوام یک امتیاز مهم به شمار مىآمد، زیرا بىسوادى رواج فراوانى داشت.» [4]
ودر ادامه می فرمایند:
«همه اصحاب و یاران رسول خدا اهل نظر و فتوا نبودهاند، بلکه این امر به حافظان قرآن و کسانى که به ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه و.. قرآن آگاهى داشتند اختصاص داشت و بدین جهت آنان را (قراء) قاریان مىنامیدند. او قارى را مرادف حافظ قرآن مىداند.»[5]
باید توجه داشت که در صدر اسلام در میان قریش تنها هفده نفر و در میان مدینه ، در دو گروه اوس و خزرج ، فقط یازده نفر توانائی خواندن و نوشتن را داشتند[6]، به همین دلیل مسلمانها از نیروی حافظه استفاده می کردند و قرآن را حفظ می کردند که به آنها«قراء القرآن»[7] می گفتند.
آشیخ صدوق اعلی الله مقامه در پایان روایتی ، ماده «قرء» را به حفظ تعبیر و تفسیر می کند.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله:
من قرأ مائَة آیة لم یکتب من الغافلین و من قرأ مائتی آیة کتب من القانتین و من قرأ ثلاثمائة آیة لم یحاجَّه اللقرآن.
کسی که صد آیه از قرآن را قرائت کند، از غافلین نوشته نمی شود...
شیخ صدوق در توضیح این روایت می فرمایند :
یعنی من حفظ قدر ذلک من القرآن یقال قد قرأ الغلام القرآن إذا حفظه
یعنی کسی که به این اندازه قرآن را حفظ کند. در لغت گفته می شود « قد قرء الغلام القرآن» آن هنگامی که قرآن را حفظ کند.[8]
حَفِظَ
از دیگر الفاظی که در روایات وارد شده است خود ماده « حفظ » است.
علامه عسگری رحمة الله می فرمایند:
«در صدر اسلام ، به خاطر سپارندگان قرآن را حافظ نمی نامیدند و واژه ی حافظ پس از قرن اول در این معنا بکار گرفته شده است.»[9]
ابی نصرجوهری درکتاب « تاج اللغة وصحاح العربیة » می گوید:
حفظته ایضا بمعنی استظهرته.
حفظ کردم آن را بمعنای اینکه در سینه ام گذاشتم.[10]
حفظ کردی کتاب رایعنی قسمت به قسمت کتاب را در سینه ات گذاشتی.[11]
احمد بن محمد فیومی درکتاب« المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر»می گوید:
(حفظ القرآن) إذا وعاه علی ظهر قلبه.
حفظ کرد قرآن را آن موقعی که در سینه اش جای دهد.[12]
در معجم الوسیط نیز آمده:
الحافظ : من یحفظ القرآن او من یحفظ عددا عظیما من الحدیث ج حفاظ، حفظة.
حافظ یعنی کسی که حفظ می کند قرآن را یا کسی که مقدار زیادی از حدیث را حفظ می کند که جمعش حفاظ و حفظة می باشد.[13]
نکته : بعضی قائلند که مراد از حفظ در روایات، حفظ عملی است، یعنی انسان عامل باشد . اگر چه این مطلب بسیار دقیق و قابل تأمل است و اساسا حفظ قرآن بدون عمل،هیچ ارزشی ندارد ، اما از جهت علم لغت ، این مطلب فهمیده نمی شود بلکه همان حفظ الفاظ فهمیده می شود .
برگرفته از کتاب استادم حجة الإسلام طاهری(دام عزه)
ادامه دارد.....
[1] راهنمای حقیقت ص 245-پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ص 236
[2] در محضر علامه طباطبائی ص136
[3] راهنمای حقیقت ص 245
[4] ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص: 29
[5] ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص: 29
[6] فرازهای از تاریخ پیامبر اسلام ص25
[7] راهنمای حقیقت ص 245-پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ص 236
[8] معانی الاخبار ص 410
[9] القرآن الکریم وروایات المدرستین ص132
[10] صحاح اللغة ج2 ص 912
[11] صحاح اللغة ج2 ص 912 - لسان العرب ج3 ص 243
[12] المصباح المنیر ص 142-التحقیق ج 2 ص 295
[13] معجم الوسیط ص 185