ضرورت طرح مباحث مهدویت 2
1– 2 شناخت امام، شراط اسلام واقعی :
شیعه و سنّی به اتفاق از پیامبر اسلام نقل کردهاند:
«... وَ اَنَّ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیَّةً» (1) «و هر آینه هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مگر جاهلیت مرده است.»
بر این اساس شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسی بیشناخت امام بمیرد، گویا از اسلام بیبهره بوده است؛ هر چند مناسک و اعمال اسلامی را انجام داده باشد. «امامت» شاهراه بندگی خدا است و آن که در این صراط مستقیم قرار گرفته، کارها و اعمالش در مسیر درست، منطقی و عاقبت به خیری واقع شده است؛ و گرنه آن اعمال ره به جایی نبرده و کمالی برای او نخواهد آورد. امامت ستون اصلی خیمه اسلام است که اعمال اسلامی وابسته به آن است.
1 – 3. شرط قبولی اعمال، پذیرش ولایت
مسأله «ولایت امامان» چنان جایگاهی دارد که در روایات گوناگون، پذیرش همه اعمال منوط به آن شده است: امام صادق«علیه السلام» پیشوای ششم شیعیان در این باره میفرماید:
«لایقبلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً اِلّا بِمَعْرِفَتنا»؛(2) «خداوند از بندگان عملی را نمیپذیرد، مگر به معرفت و شناخت ما».
براساس این روایات همه اعمال انسان، در ظرف معرفت و آگاهی او نسبت به امام زمان، ارزش مییابد.
1 – 4. بایستگی شناخت ولی نعمت
«امام» واسطه فیض الهی است و آنچه از نعمتها به عالم وجود میرسد، به واسطه وجود او است و در این میان انسانها نیز به واسطه وجود او، از انواع نعمتهای الهی بهرهمند میشوند. امام هم در«تشریع» واسطه است و هم در جنبه تکوین:
«بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء»(3) « به برکت او به خلق روزی میرسد و به واسطه وجود او زمین و آسمان پا برجاست».
در فرمایش از امام هادی«علیه السلام» است که وقتی میخواهید امامی را زیارت کنید اینگونه بگویید:
«...بکم فتحَ اللهُ وَ بِکُم یَخْتِمُ وَ بِکُم یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلی الارضِ اِلّا بِِاِذْنِهِ»؛(4)
«به واسطه شما خدا آغاز کرد و به شما پایان میدهد و به وسیله شما باران را فرو میفرستد و به واسطه شما نگه میدارد آسمان را که بر زمین نیفتد، جز به اذن او».
پیامبر«صلی الله علیه وآله» میفرماید:
«یا عَلیُ ! لَولا نحنُ ما خَلََقَ اللهُ آدمَ وَ لا حَواءَ وَ لاالجَنةَ وَ لاالنّارَ وَ لا السّماءَ وَ لا الارضَ»؛(5)
« ای علی! اگر ما نبودیم، خدا نه آدم و نه حوّا را میآفرید و نه بهشت و نه جهنم را و نه آسمان و نه زمین را». آیا این خلاف ادب نیست که ما دربارة بسیاری از امور ـ که تأثیر چندانی در زندگی ما ندارد ـ آگاهی و اطلاع داشته باشیم؛ ولی از ولی نعمت خود بی خبر باشیم؟!
1 – 5. امامت، سفارش پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله»
در روایتی از شیعه و سنی آمده است که رسول گرامی اسلام«صلی الله علیه وآله» فرمودند:«اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیتی ما اِنْ تَمَسَکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضلوا بَعدی اَبَداً...»(6)
برابر این فرمایش مسلمین مأمور شدهاند همانگونه که به قرآن متمسک میشوند، به خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» و ائمه هدی علیهمالسّلام نیز تمسک جویند تا در مسیر هدایت قرار گیرند. و این ضامن سعادت ابدی آنان است. روشن است که تمسّک به قرآن، بدون فهمیدن محتوای آن معنا ندارد و نیز تمسک به امامان معصوم«علیه السلام» بدون معرفت و آگاهی به جایگاه رفیع و ویژگیهای منحصر به فرد آنان ـ که الگوی بشریتاند ـ ممکن نیست. بنابراین از این جهت نیز معرفت و آگاهی به امام زمان (عج) لازم است.
کوتاه سخن اینکه شناخت امام و حجت الهی. چنان مهم است که در روایات فراوان بر آن تأکید و به مسلمین سفارش شده است در این مسیر از خدای بزرگ استمداد کنند و پیوسته از او بخواهند که راه معرفت حجتهای الهی بر آنان گشوده شود.
از امام صادق«علیه السلام» نقل است که بهترین دعا برای دوران غیبت آخرین حجت الهی چنین است:
«اللهم عَرِّفْنی نَفْسَک فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفنی نفسَک لَمْ اَعْرِف نَبِیّک. اللهم عَرِّفنی رسولک فَانّکَ ان لم تُعَرفِّنی رسولک لَمْ اَعرف حُجَّتک اللهم عَرَّفنی حجتک فَاِنَّکَ ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی».(7)
ادامه دارد .......
برگرفته از نرم افزار آخرین امید
...................................................................
(1). شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ح 9، و قریب به این مضمون. ر.ک: صحیح بخاری، ج5، ص 13؛ صحیح مسلم، ج6، ص 21 و 22 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج9، ص 155؛ مسند ابی داود، ص 259؛ حلیة الاولیاء ج 3، ص244؛ مستدرک حاکم، ج1، ص77؛ ینابیع المودة،ص117.
(2). کافی، ج1، باب نوادر، ص143، ح 4.
(3). مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
(4). شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615، ح 3213.
(5). علل الشرایع، ج 1، ص 5، ح 1؛ کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 254، ح 4.
(6). ر.ک: کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 279؛ عیون اخبار الرضا «علیهالسلام»، ج 2، ص62، امالی طوسی، ص 161 و....
(7). کافی، ج 1، ص 337، ح 5.