پژوهه

نگاشته های گاه و بی گاه من

پژوهه

نگاشته های گاه و بی گاه من

مشخصات بلاگ
پژوهه

و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!

شاگرد : استاد چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم ؟ استاد : شب یه غذای شور بخور،آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد:استاد،دیشب دائم خواب آب میدیدم!!خواب میدیم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم،در ساحل روخانه ای مشغول ......
استاد فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛تشنه امام زمان شو تا خواب امام زمان را ببینی.
لیت شعری أین استقرّت بک النوی

بایگانی

پژوهشی عقلی درباره حضرت مهدی(علیه السلام) 1

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۲۱ ق.ظ

پیشگفتار

یکی از مباحث مهم و کلیدی ـ که جامعه شیعه را از دیگر فرقه‌های اسلامی ممتاز می‌کند ـ بحث «امامت» است. از نظر اعتقادی مباحث امامت ـ چه امامت عامه (مباحث کلی) و چه امامت خاصه (مربوط به یک امام خاص) جایگاه بلندی دارد. بدین جهت دانشمندان و متلکمان در اثبات امامت ائمه علیهم السلام در طول تاریخ کوشش‌های فراوانی کرده‌اند، و در این راستا از دو روش عقلی و نقلی (قرآن و روایات) بهره گرفته‌اند.

محور بحث در این نوشتار، بهره‌گیری از روش عقلی در اثبات امامت حضرت ولی عصر علیه‌السلام است و هر چند بحث در اثبات امامت حضرت ولی‌عصر علیه السلام است؛ ولی مباحث مطرح شده در بخش امامت عامه نیز به عنوان پیش فرض بیان می‌گردد تا نتیجه روشنی به دست آید.

در این راستا چهار مقدمه برای اثبات امامت حضرت حجت علیه السلام بیان می‌شود:

الف. ضرورت وجود امام (وجوب امام)

ب. اوصاف امام (مانند عصمت)

ج. مصداق یابی به واسطه برهان سبر و تقسیم منطقی(1)

د. وجود حضرت مهدی علیه السلام

پس در استدلال، این مقدمات به کار خواهد رفت که سه مقدمه آن عقلی و مقدمه چهارم حسّی است که هیچ گونه ضرری به عقلی بودن استدلال وارد نمی‌کند.(2)

دلایل عقلی امامت حضرت مهدی علیه السلام

مقدمه 1:

ضرورت وجود امام (وجوب امام)

 وجود امام و خلیفة پیامبر صلی الله علیه و آله و پیشوای مسلمین، مورد قبول همة مذاهب اسلامی ـ اعم از شیعه و سنّی ـ است. این انگاره به قدری اهمیت دارد که وقتی به اهل سنّت دربارة ماجرای سقیفه اعتراض می‌شود که چرا عده‌ای از صحابه ـ از جمله خلیفة اول و دوم ـ هنوز بدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را غسل و کفن نکرده، به مسألة جانشینی پرداختند، می‌گویند: امامت و رهبری امت اسلامی، مهم‌تر از تجهیز وکفن و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله است!

پس مسأله ضرورت وجود امام، نه تنها برای شیعه، بلکه حتی برای فرقه های مختلف اهل سنّت نیز جدّی و پراهمیت است و آنان نیز در اینکه امامت و خلافت، امری بایسته و ضروری است، تردید ندارند، منتها در کیفیت و وجوب آن، با شیعه اختلاف دارند که در طول بحث روشن خواهد شد. ابتدا دیدگاه‌های هر یک از فرقه‌های شیعه و سنّی به طور اختصار بیان می‌گردد.

 

الف. فرقه‌های کلامی شیعه:

1. امامیه اثنی عشری: ‌

از نظر امامیه، امامت واجب است.

مؤید این مطلب، کلام یکی از بزرگان امامیه، خواجه نصیرالدین طوسی، است که فرمود:

«الامامیة یقولون: نصب الامام لطف، لانّه یقرب من الطاعة و یبعد عن المعصیة و اللطف واجب علی الله تعالی».(3) یعنی، امامیه می‌گوید: نصب امام، لطف است؛ زیرا مردم را به طاعت نزدیک می‌کند و از معصیت دور می‌سازد و لطف بر خداوند واجب است.

یادآوری:

فریقین معتقد به وجوب امامت هستند، ولی در اینکه این وجوب بر خدا است یا بر مردم اختلاف نظر دارند. قول به «وجوب بر خدا»، وجوب کلامی است که امامیه بدان معتقد است؛ ولی قول به «وجوب بر مردم»، وجوب فقهی است که فرقه‌های اهل سنّت بر آن دیدگاه هستند.

«مقصود از وجوب کلامی، این است که فعلی، مقتضای عدل یا حکمت یا جود یا رحمت یا دیگر صفات کمال الهی است و چون ترک چنین فعلی، مستلزم نقص در ساحت خداوند و در نتیجه، محال است؛ پس انجام دادن آن، واجب و ضرورت است. البته کسی،آن فعل را بر خداوند واجب نمی‌کند؛ بلکه او خود، به مقتضای صفات کمال و جمالش، آن را بر خود واجب می‌کند؛ چنان که فرموده است: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و نیز فرموده است:«اِنَّ عَلَینا لَلْهُدی»(4) و آیات دیگر.

امامیه، امامت را به مقتضای حکمت و لطف خداوند می‌داند و بر این اساس، آن را بر خداوند واجب می‌شمارد».(5)

 

2. اسماعیله:

مشهور این است که اسماعیلیه نیز مانند امامیه معتقد به وجوب امامت است (حتی وجوب بر خدا) البته بین دیدگاه امامیه و اسماعیلیه در فلسفة امامت اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا آنان معقتدند: فلسفة آن، ‌تعلیم معرفت خداوند به بشر است.

مرحوم فاضل مقداد می‌گوید: «اسماعیلیه، امامت را بر خداوند واجب می‌دانند تا معرفت خداوند را به بشر تعلیم دهد».(6)

 

توضیح دیدگاه اسماعیلیه:

«اسماعیلیه عالم ممکنات را به دو عالم باطن (امر و غیب) و عالم ظاهر (خلق و شهادت) تقسیم کرده‌اند. عالم باطن یا امر، مشتمل بر عقول و نفوس و ارواح است و نخستین موجود در این عالم «عقل اول» است و سپس عقول دیگر و نفوس قرار دادند. آنان، امام را مظهر عالم باطن یا عالم امر می‌دانند و رتبه‌اش بر نبیّ ـ که مظهر نفس است ـ برتر است. از این رو، معرفت به خداوند جز توسط امام، حاصل نمی‌شود. بنابراین نسبت وجود امام با وجود خداوند، نسبت مظهر و ظهور مَجلیَْ و تجلّی است، یعنی وجود خداوند، در وجود امام، متجلّی می‌گردد».(7)

 

3. زیدیه:

اینها اگر چه با امامیه در مصادیق و شرایط امام اختلاف نظر جدی دارند؛ وی معتقد به وجوب امام هستند (آن هم وجوب بر خدا). خواجه نصیرالدین طوسی آنان را از طرفداران وجوب نصب امام بر خدا می‌داند.(8) البته گفته شده که عده کمی از آنان معقتد به «وجوب نصب امام بر خدا» نیستند.(9) به هر حال در اصل وجوب و ضرورت امام، با سایر فرقه‌های شیعه هم عقیده هستند.

پس فرقه‌های شیعه، معتقد به وجوب امام و ضرورت آن در جامعه هستند؛ هر چند در فلسفه وجود امام اختلافاتی دارند.

 

ب. فرقه‌های کلامی اهل سنّت:

1. اشاعره:

‌اینان به وجوب امام معتقدند. این مطلب از بیشتر کتاب‌های آنها به دست می‌آید؛ ولی از آنجا که به حسن و قبح عقلی معتقد نیستند، وجوب امامت را از باب «وجوب بر مردم» (وجوب فقهی) می‌دانند. یکی از علمای بزرگ اشاعره، قاضی عضدالدین ایجی، در این زمینه می‌گوید: «نصب الامام عندنا واجب علینا سمعاً».(10)

بر این اساس آنان نیز معتقدند به نصب امام و ضرورت امام در جامعه‌اند؛ اما با دو تفاوت:

أ: وجوب از باب «بر مردم» است

ب: وجوب به دلیل عقلی نیست؛ بلکه به دلیل نقلی است.

2. معتزله:

اکثریت قاطع معتزله، قائل به وجوب امام هستند و تنها دو متکلم معتزلی ـ ابوبکر اصمّ و هشام بن عمرو فوطی ـ به وجوب امامت اعتقادی ندارند. در نزد اینان «وجوب بر مردم» است.

3. ما تریدیه:

(11) اینان معتقد به وجوب امام هستند وجوب امامت در نظر آنها، از قسم «وجوب بر مردم» (وجوب فقهی) است.

ما تریدیه با اشاعره در این جهت هم عقیده‌اند که وجوب امامت از دلایل نقلی فهمیده می‌شود.

4. وهابیان:

این گروه نیز امامت و خلافت را واجب می‌دانند؛ ولی قائل به وجوب کفایی آن هستند.

یکی از آنها در شرح کتاب لعمة الاعتقاد ابن قدامه مقدسی چنین می‌نویسد:

«الخلافة منصب کبیر و مسؤولیة عظیمة و هی تولّی تدبیر امور المسلمین بحیث یکون هو المسؤول الاوّل فی ذلک. و هی فرض کفایة، لأنّ امور الناس لاتقوم الّا بها»؛(12) یعنی، خلافت منصبی بزرگ و مسؤولیتی عظیم است و آن عبارت است از عهده‌دار شدن تدبیر امور مسلمانان به گونه‌ای که وی (خلیفه و والی) مسؤول نخستین در این باره به شمار می‌رود. خلافت واجب کفایی است، زیرا امور مردم، بدون آن قوام نخواهد یافت.

 

پس فرقه‌های شیعه و سنی، به ضرورت وجوب یا وجوب امام معتقدند و در این مورد اتفاق نظر دارند. هرچند در برخی مسایل نظیر اینکه این وجوب کلامی(وجوب بر خدا) است یا وجوب فقهی (وجوب بر مردم) اختلاف نظر دارند.

حال جای این پرسش است که دلیل یا دلایل وجوب امام چیست؟

البته جایگاه بررسی دلایل در بحث امامت خاصه نیست؛ بلکه باید آن را در بحث امامت عامه ملاحظه کرد؛ ولی برای آشنایی اجمالی به بعضی از دلایل به طور مختصر اشاره می‌شود:

ادامه دارد....

برگرفته از نرم افزار آخرین امید

..........................................................................

پی نوشت ها :

(1). برگرفته از : سخنرانی استاد ربانی گلپایگانی در گفتمان مهدویت سوم حوزه علمیه قم (مدرسه دارالشفاء).

(2). ادله عقلی به دو دسته تقسیم می‌شود: مستقلات عقلی و غیر مستقلات عقلی. به ادله‌ای که همة مقدمات آن از روش عقلی تشکیل شود، مستقلات عقلی گویند. و به ادلّه‌ای که برخی از مقدمات آن عقلی و برخی دیگر نقلی باشد، غیر مستقلات عقلی گویند.

(3). تلخیص المحصل، ص407.

(4). سوره اللیل (92)، آیه 12.

(5). فصلنامه انتظار، شماره چهارم، ص60.

(6). ارشاد الطالبین، ص227.

(7). فصلنامه انتظار، ش چهار، ص62.

(8). قواعد العقائد، ص110.

(9). برخی از زیدیه، به وجود نصّ در امامت اعتقاد ندارند و عقیدة‌ آنان در این مسأله همانند عقیدة معتزله و اهل سنت است. طبعاً این گروه، امامت را «واجب بر مردم» می‌دانند، نه واجب بر خدا (انتظار، ش چهارم، ص63).

(10). میرسید شریف گرگانی (جرجانی) شرح مواقف، ج 8، ص 345.

(11). یکی از فرق کلامی اهل سنت ما تریدیه است، مؤسس این مکتب کلامی ابو منصور ما تریدی است. وی محمد بن محمد بن محمود ما تریدی سمرقندی منسوب به ماترید از روستاهای سمرقند است. او سال 333 در آسیای مرکزی (سمرقند ) از دنیا رفت.

(12). لمعة الاعتقاد، شرح محمد بن صالح عثیمین، ص156، (به نقل از: فصلنامه انتظار)

نظرات  (۱)

  • مهدی صنعتی
  • آقا سلام
    ما مفصلا پیگیر وبلاگتان هستیم. 
    بروزم و منتظر قدم های گهربار شما
    یا حق