پژوهه

نگاشته های گاه و بی گاه من

پژوهه

نگاشته های گاه و بی گاه من

مشخصات بلاگ
پژوهه

و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!

شاگرد : استاد چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم ؟ استاد : شب یه غذای شور بخور،آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد:استاد،دیشب دائم خواب آب میدیدم!!خواب میدیم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم،در ساحل روخانه ای مشغول ......
استاد فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛تشنه امام زمان شو تا خواب امام زمان را ببینی.
لیت شعری أین استقرّت بک النوی

بایگانی

نگاهی بر وهابیت 2

دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۳۲ ق.ظ

اقسام توحید از نظر محمد بن عبدالوهاب
توحید، موضوع محوری مذهب وهابیت است. بگونه‏ای که محمد بن عبدالوهاب آن را همان دین اسلام و دین الله می‏شمرد (الیاسینی، 33). در واقع تقسیم‏بندی و تعریف او از توحید است که شالوده‏ی دیدگاههای او را شکل می‏بخشد. لذا به جهت اهمیت بحث، به تفصیل به این موضوع می‏پردازیم.
تقسیمی که محمد بن عبدالوهاب از توحید ارائه داده است، در آثار خود او متفاوت است. وی در برخی رسالاتش توحید را به دو بخش ربوبی و الوهی تقسیم می‏کند (سعید، 79، نامه‏ی محمد بن عبدالوهاب به عبدالله بن سحیم). و در برخی نوشته‏هایش،آن را شامل سه بخش ربوبی، الوهی و اسماء و صفات می‏داند (حسین خلف، 163). از این رو در کتبی که پیرامون عقاید وی تالیف شده نیز هر دو شق تقسیم به چشم می‏خورد.

همین امر سبب شده که ابن‏ مرزوق گوید (94): «محمد بن عبدالوهاب در تقسیم توحید، در سه موضع آن را به دو بخش تقسیم کرده و در یک موضع آن را دارای سه اصل دانسته است. همین تذبذب و بی‏ ثباتی، دال بر جهل او نسبت به اصول دین می‏باشد. و اگر گفته شود که این مسأله تغییر در اجتهاد و رسیدن به تقسیم بندی جدیدی است، پاسخش این است که این گفته فاسد است زیرا اجتهاد در فروع است و نه در اصول».


به هر صورت ما  هر سه نوع توحید را از نظر محمد بن عبدالوهاب بررسی می‏کنیم : 


1- توحید ربوبی: عبدالوهاب در نامه ‏ای به عبدالله بن سحیم می‏نویسد (سعید، 79):

«توحید ربوبی آن است که خداوند سبحان، در خلق و تدبیر از ملائکه و انبیا و موجودات دیگر متفرد است. و این حقی انکار ناپذیر است. اما انسان با این اعتقاد مسلمان نمی‏شود. چرا که اکثر مردم نسبت به این مسأله معترفند. آنگونه که در قرآن آمده: و لئن سألتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله (عنکبوت / 61)؛ قل من یرزقکم من السماء و الارض امن یملک المسع و الابصار... فسیقولون الله (یونس / 31).
در حقیقت توحید ربوبی، وحدت و یگانگی خداوند در عمل، خلق، تدبیر و تصرفات است. (الیاسینی، 33).

2- توحید الوهی: محمد بن عبدالوهاب توحید الوهی را اینگونه شرح می‏دهد (سعید، 80 - 79، نامه محمد بن عبدالوهاب به عبدالله بن سحیم): «توحید الوهیت آن است که جز خدا پرستیده نشود، نه هیچ ملک مقربی و نه هیچ نبی مرسلی. در زمان بعثت پیامبر (ص) نیز مردم جاهلی چیزهایی را همراه با خدا می‏پرستیدند. از جمله کسانی بودند که بت‏ها را می‏پرستیدند، یا عیسی و ملائکه را عبادت می‏کردند و پیامبر آنها را از این اعمال نهی کرد و به آنان ابلاغ کرد که خداوند او را فرستاده تا تنها «الله» را به یگانگی بپرستند و هیچ کس را جز او نخوانند. پس هر کس از او اطاعت کند و خدا را یگانه شمارد، ناچار شهادت داده است که خدایی جز الله نیست». توحید الوهی آن است که تمامی صور عبادت انسان باید مختص خدا باشد. محمد (ص) شایسته عبادت نیست، بلکه رسولی است که باید تبعیت شود (الیاسینی، 33).


3- توحید اسماء و صفات: این قسم از توحید با خصوصیات و صفات خداوند سرو کار دارد و دربردارنده اعتقاد به صفات خداوند است که در قرآن آمده. مانند: الرحمن الرحیم، الواحد الاحد، علی العرش استوی، (یونس / 5) له ما فی السموات و ما فی الارض و ما بینهما و ما تحت الثری (همان / 6).


به عقیده‏ی محمد بن عبدالوهاب، مرز شرک و توحید، ورود به حیطه‏ ی توحید الوهی است: «مشرکینی که پیامبر (ص) به قتل رسانید، به توحید ربوبی اقرار کرده بودند... و رسول الله (ص) آنان را به خاطر عدم اعتقاد به توحید الوهی کشت. چرا که انسان با توحید ربوبی مسلمان نمی‏شود مگر آنکه همراه توحید الوهی شود» (حسین خلف، 172). «البته توحید الوهی و ربوبی هم ممکن است بصورت جداگانه ذکر شوند و هم ممکن است در هم ادغام شوند. مثلا در آیات الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا أن یقولوا ربنا الله (حج / 40)، قل أغیر الله ابغی ربا (انعام / 164) و ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا (احقاف / 13) ربوبیت همان الوهیت است». (سعید، 93 - 92، در نامه‏ی به محمد بن عباد).


پس از این سخنان، محمد بن عبدالوهاب چنین نتیجه‏ گیری می‏کند:«کسانی که به انبیاء و اولیاء متوسل می‏شوند، از آنان شفاعت می‏جویند و هنگام سختی‏ها آنان را می‏خوانند، در واقع عبادت کنندگان و پرستندگان همان انبیا و اولیا هستند... در توحید ربوبی این افراد خللی وارد نشده اما توحید الوهی آنان از بین رفته زیرا آنان عبادت مختص خدا را ترک کردند. و این مسأله در مورد زوار قبور و متوسلین به آنها که چیزی را از آنها درخواست می‏کنند که جز خدا بر آن قادر نیست نیز صادق است» (مرزوق، 97).


وی در نامه‏ دیگری چنین می‏نویسد (حسین خلف، 189 - 188، در نامه‏ی احمد بن عبدالکریم): «اینان از شرک نهی نمی‏کنند و به توحید امر نمی‏کنند، توحید آنان در حرف و گفتار است و نه در عمل و عبادت. توحیدی که رسولان آن را آوردند، جز در سایه‏ توحید خالصانه میسر نمی‏شود، توحیدی که عبادت را تنها برای خدا در نظر داشته باشد بدون هیچ شریکی، و این چیزی است که آنها (متوسلین به انبیاء) نمی‏دانند». و از همین جاست که پای تکفیر مسلمانان و مساوی قرار دادن توسل و استغاثه با شرک به میان کشیده می‏شود.

وهابیون در مورد صفات خداوند، به ظاهر نصوص (کتاب و سنت) بسنده می‏کنند و تفسیر و تأویل آیات را نمی‏پذیرند. حتی تأویل را کفر و کذب به خدا و رسول می‏دانند. البته تشبیه صفات خداوند به صفات مخلوقین را نیز قبول ندارند. از این روست که آیاتی چون بل یداه مبسوطتان (مائده / 64)، و اصنع الفلک بأعیننا (هود / 37)، و جاء ربک و الملک صفا صفا (فجر / 22) و... را حمل بر ظاهر کرده و خدا را دارای اعضا می‏دانند و نشستن، ایستادن، خندیدن و صحبت کردن را در مورد خداوند صادق می‏دانند.


در این مورد نیز وهابیون آرای ابن‏ تیمیه (دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 179) را پذیرفته‏ اند. به اعتقاد ابن‏ تیمیه، هیچ یک از این آیات تأویل بردار نیستند، اما البته برای اجتناب از تشبیه و تجسیم باید گفت کیفیت صفات به همان دلیل که خود قرآن فرموده لیس کمثله شی‏ء (شوری / 11) مجهول است.

«برگرفته از نرم افزار به سوی حقیقت/مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان»

ادامه دارد ......