در جواب کسانی که درخواست ذکر از حضرت آیت ا... بهجت(ره) کردند ایشان فرمودند :
گشتیم و گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم .
اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
در جواب کسانی که درخواست ذکر از حضرت آیت ا... بهجت(ره) کردند ایشان فرمودند :
گشتیم و گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم .
اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
پیشگفتار
یکی از مباحث مهم و کلیدی ـ که جامعه شیعه را از دیگر فرقههای اسلامی ممتاز میکند ـ بحث «امامت» است. از نظر اعتقادی مباحث امامت ـ چه امامت عامه (مباحث کلی) و چه امامت خاصه (مربوط به یک امام خاص) جایگاه بلندی دارد. بدین جهت دانشمندان و متلکمان در اثبات امامت ائمه علیهم السلام در طول تاریخ کوششهای فراوانی کردهاند، و در این راستا از دو روش عقلی و نقلی (قرآن و روایات) بهره گرفتهاند.
محور بحث در این نوشتار، بهرهگیری از روش عقلی در اثبات امامت حضرت ولی عصر علیهالسلام است و هر چند بحث در اثبات امامت حضرت ولیعصر علیه السلام است؛ ولی مباحث مطرح شده در بخش امامت عامه نیز به عنوان پیش فرض بیان میگردد تا نتیجه روشنی به دست آید.
از کلمات دیگری که در روایات آمده «استظهر» است که آن هم بمعنای حفظ کردن است .
در صحاح اللغة و لسان العرب آمده :
استظهر الشی ای حفظه و قرأء ظاهرا .
استظهار کرد چیزی را یعنی حفظ کرد آن را وازحفظ خواندن آن را[1].
ودر حدیث :کسی که قرآن را قرائت کندپس آنرا استظهار کندیعنی آنرا حفظ کند.[2]
در معجم الوسیط نیز آمده:
استظهره الشی: حفظه وقراه حفظا بلا کتاب.
استظهار کرد چیزی رایعنی حفظ کردآن را واز حفظ بدون کتابت خواند.[3]
اقسام توحید از نظر محمد بن عبدالوهاب
توحید، موضوع محوری مذهب وهابیت است. بگونهای که محمد بن عبدالوهاب آن را همان دین اسلام و دین الله میشمرد (الیاسینی، 33). در واقع تقسیمبندی و تعریف او از توحید است که شالودهی دیدگاههای او را شکل میبخشد. لذا به جهت اهمیت بحث، به تفصیل به این موضوع میپردازیم.
تقسیمی که محمد بن عبدالوهاب از توحید ارائه داده است، در آثار خود او متفاوت است. وی در برخی رسالاتش توحید را به دو بخش ربوبی و الوهی تقسیم میکند (سعید، 79، نامهی محمد بن عبدالوهاب به عبدالله بن سحیم). و در برخی نوشتههایش،آن را شامل سه بخش ربوبی، الوهی و اسماء و صفات میداند (حسین خلف، 163). از این رو در کتبی که پیرامون عقاید وی تالیف شده نیز هر دو شق تقسیم به چشم میخورد.
همین امر سبب شده که ابن مرزوق گوید (94): «محمد بن عبدالوهاب در تقسیم توحید، در سه موضع آن را به دو بخش تقسیم کرده و در یک موضع آن را دارای سه اصل دانسته است. همین تذبذب و بی ثباتی، دال بر جهل او نسبت به اصول دین میباشد. و اگر گفته شود که این مسأله تغییر در اجتهاد و رسیدن به تقسیم بندی جدیدی است، پاسخش این است که این گفته فاسد است زیرا اجتهاد در فروع است و نه در اصول».
به هر صورت ما هر سه نوع توحید را از نظر محمد بن عبدالوهاب بررسی میکنیم :
3. بعد سیاسی
مردم پیوسته شاهد شکست مکتبها و حکومتهای مختلف در صحنه جهانی هستند که بسیاری از آنها از روی فریب و نیرنگ شکل گرفتهاند. سالیان دراز دو ایدة غالب ـ کاپیتالیسم نمایندة اندیشه لیبرال دموکراسی غرب و کمونیسم نماینده مدّعی دفاع از حقوق کارگر بر اساس اصول دیالکتیک ـ همچون دو درندهای با سلاحهای اتمی و... جهان معاصر را تهدید کردند. این تهدیدها آشکارترین دلیل بر عجز و درماندگی برنامهها و ایدههای این دو مکتب بوده است. این دو تفکر اگر چه سالیان متمادی بر افکار و اندیشه سیاسی جوامع بشری تأثیر گذاشته بودند؛ ولی به مرور زمان، یکی از آنها، ناکارآمدی خود را نشان داد و به زبالهدان تاریخ پیوست.
قدرت دوم که در مقابل کمونیسم قرار داشت، سرمست از غرورِ بیرقیب بودن، با نشان دادن چنگالهای خود به جهان معاصر، خود را تنها ایدئولوژی شایسته برای رهبری، بر نظم نوین جهانی میداند و سعی دارد به هر شکل ممکن، هر ندای مخالفی را در سینهها خفه میکند.
اما این خیالی بیش نیست؛ زیرا میتوان چالشهای لیبرال ـ دموکراسی را در جهان به راحتی مشاهده کرد. این مکتب نه تنها بشر را به ساحل نجات نرسانده؛ بلکه او را در گردابی از بحرانهای معرفتی، اخلاقی، روانی، تکنولوژی و... گرفتار کرده است که همه اینها نشان از شکست حتمی و نزدیک این امپراتوری بزرگ دارد.
حال تکلیف این بشر وامانده و سرگشته از ناکامیها و شعارهای بیعمل و نظارهگر شکستها و سرابها چیست؟
چکیده
وهابیت، از فرق نسبتا نوپای اسلامی است. این مسلک که در زادگاه اسلام یعنی در عربستان رشد یافته، به دلیل پشتوانه قوی سیاسی و اقتصادی در حال گسترش به دیگر نقاط بلاد اسلام است. از آنجا که پیروان این فرقه تنها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را کافر و مشرک و خارج از حوزه اسلام میشمرند، اهمیت مطالعه و تدقیق در اصول فکری این مکتب آشکار میگردد.
در این نوشتار ابتدا مختصری به زندگینامه محمد بن عبدالوهاب به عنوان پایه گذار وهابیت پرداخته شده و سپس نظریات او در باب توحید، توسل، شفاعت، بدعت و تکفیر مسلمانان مورد بررسی قرار گرفته است. نیز سعی شده تا حد امکان به نوشته ها و گفته های محمد بن عبدالوهاب استناد شود و سپس صحت و سقم این گفته ها مورد بررسی قرار گیرد.
زندگی شیخ محمد بن عبدالوهاب
مؤسس فرقه ی وهابیت، محمد بن عبدالوهاب است که در سال 1115 ق (1703 م) در شهر العیینه متولد شد و در 1206 ق (1794 م) درگذشت. وی در خانوادهای اهل علم متولد شد، پدر او قاضی شهر عیینه و عالمی دینی بوده و نیاکان محمد بن عبدالوهاب ........
2. بعد اجتماعی
بشر از روزی که روی زمین قرار گرفت، پیوسته در آروزی یک زندگی اجتماعی سعادت بخش بوده و به امید رسیدن چنین روزی قدم برداشته است. اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امید در نهاد وی نقش نمیبست؛ همانطور که اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود و اگر آبی نبود، تشنگی نبود....
«مهدویت»؛ یعنی، امیدواری به آیندهای روشن، پیام رهایی بخش به بشر سرخورده و ستم دیده و اینکه روزی یک مرد الهی خواهد آمد و آنچه مردم بدان امید دارند، یقیناً برآورده خواهدکرد.
اعتقاد به وجود مصلح جهانی ـ یا «فوتوریسم»(1) ـ همیشه ما را در عرصههای مختلف مبارزات اجتماعی حمایت خواهد کرد، زیرا اگر واقعاً معتقد به امام زمان«علیه السلام» باشیم، خواهیم دید که همواره یک پشتیبان نیرومندی ما را درکارهای اجتماعی، یاری میکند. بدون تردید نتیجه اعتقاد به امام زمان «علیه السلام» این نیست که ما از تمامی کوششهای اجتماعی دست برداریم و درگوشهای نشسته و انجام همة کارها را به ظهور امام زمان«علیه السلام» حواله کنیم! اصولاً حضرت ولی عصر«علیه السلام» از چنین افراد عاطل و باطلی که صبح میکنند و به امور مسلمین اهتمام نمیورزند، بیزار است.
از کلماتی که به معنای حفظ کردن آمده ، ماده «ذکر» است.
علامه طبرسی رحمة الله در ذیل آیات« ولقد یسّرنا القرآن للذکر»[1] و « و اذکرن ما یتلی فی بیوتکن من آیات الله و الحکمة»[2] ماده ذکر را به حفظ تفسیر می کند.
الف) و لقد یسرنا القرآن للذکر ای سهلناه للحفظ و القراءة حتی یقرأ کله ظاهرا.[3]
یعنی قرآن را آسان کردیم برای حفظ و قرائت تا اینکه از حفظ قرائت شود.
ب) و اذکرن ما یتلی فی بیوتکن من آیات الله و الحکمة ... قیل اذکرن ای احفظن ذلک...[4]
گفته شده «اذکرن» یعنی حفظ کنند آن را .
1– 2 شناخت امام، شراط اسلام واقعی :
شیعه و سنّی به اتفاق از پیامبر اسلام نقل کردهاند:
«... وَ اَنَّ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیَّةً» (1) «و هر آینه هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مگر جاهلیت مرده است.»
بر این اساس شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسی بیشناخت امام بمیرد، گویا از اسلام بیبهره بوده است؛ هر چند مناسک و اعمال اسلامی را انجام داده باشد. «امامت» شاهراه بندگی خدا است و آن که در این صراط مستقیم قرار گرفته، کارها و اعمالش در مسیر درست، منطقی و عاقبت به خیری واقع شده است؛ و گرنه آن اعمال ره به جایی نبرده و کمالی برای او نخواهد آورد. امامت ستون اصلی خیمه اسلام است که اعمال اسلامی وابسته به آن است.
بررسی لغتهای حفظ قرآن1 :
عمده کلمه ای که از حفظ قرآن به ذهن انسان متبادر است ماده «حفظ» می باشد اما حق مطلب آن است که در زمان نزول آیات ، الفاظِ دیگری در این زمینه استعمال می شده و رایج بوده و دقت در آیات و روایات این مطلب را روشن می سازد.
از آنجایی که ادعای این مطلب ، کمی دور از ذهن می باشد،کلماتی که در این رابطه وجود دارد را کمی بررسی کرده و از اهل لغت برای آن استشهاد می آوریم.
ماده «قرء» از کلماتی است که به معنای حفظ استفاده و به حافظین صدر اسلام« قراء القرآن»[1] اطلاق می شد.
علامه طباطبائی رحمة الله می فرمایند:
«کسانی که به قرائت ، حفظ وضبط آیات و سوره های قرآن مشغول بودند ، قراء نامیده می شدند.»[2]
پیشگفتار
پیش از پرداختن به هر کاری، اگر ضرورت و بایستگی آن معلوم باشد، انسان برای انجام آن، انگیزه و نشاط لازم را پیدا میکند.
وقتی سخن از مباحث «مهدویت» به میان میآید، ممکن است سؤال شود: با وجود موضوعات بسیار و گوناگون که در جهان علم و دانش وجود دارد و نیازهای آدمی به دانشهای مختلف و نیز محدودیت وقت و امکانات، چرا باید به مباحث مهدویت پرداخت؟
آیا مباحث مهدویت، مسائلی کاربردی است که در زندگی روزمرّه تاثیر گذار باشد یا صرفاً بحثهایی است که دانستن آنها بهتر از ندانستنش است؟ آیا کسانی که از مهدویت چیزی نمیدانند یا بسیار کم اطلاعاند، در زندگی و حیات دنیوی خود به بنبست گرفتار آمدهاند؟ بنابراین ضرورت طرح معارف مهدویّت باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
برای اثبات لزوم طرح این معارف، میتوان از ابعاد مختلف به این بحث نگاه نمود و بایستگی آن را از ابعاد و زوایای گوناگون بررسی کرد.