ضرورت طرح مباحث مهدویت 1
پیشگفتار
پیش از پرداختن به هر کاری، اگر ضرورت و بایستگی آن معلوم باشد، انسان برای انجام آن، انگیزه و نشاط لازم را پیدا میکند.
وقتی سخن از مباحث «مهدویت» به میان میآید، ممکن است سؤال شود: با وجود موضوعات بسیار و گوناگون که در جهان علم و دانش وجود دارد و نیازهای آدمی به دانشهای مختلف و نیز محدودیت وقت و امکانات، چرا باید به مباحث مهدویت پرداخت؟
آیا مباحث مهدویت، مسائلی کاربردی است که در زندگی روزمرّه تاثیر گذار باشد یا صرفاً بحثهایی است که دانستن آنها بهتر از ندانستنش است؟ آیا کسانی که از مهدویت چیزی نمیدانند یا بسیار کم اطلاعاند، در زندگی و حیات دنیوی خود به بنبست گرفتار آمدهاند؟ بنابراین ضرورت طرح معارف مهدویّت باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
برای اثبات لزوم طرح این معارف، میتوان از ابعاد مختلف به این بحث نگاه نمود و بایستگی آن را از ابعاد و زوایای گوناگون بررسی کرد.
1. بعد اعتقادی
بیتردید «اعتقاد» بنیان اصلی زندگی انسان است و آنچه در میدان عمل محقق میشود، به ساختار اعتقادی مربوط است. اگر آدمی از اعتقادی صحیح و منطقی برخوردار باشد، در عمل گرفتار تناقض، بیهدفی و سردرگمی نخواهد شد و از همه فرصتهای عمر خود، برای ساختن شخصیت انسانی و الهیاش بهره خواهد گرفت. البته این اعتقاد باید سازنده، حرکت آفرین و هویّت بخش باشد و در همه فراز و نشیبهای زندگی، مسیر درست و هموار را برای آدمی بگشاید.
در فرهنگ دینی ـ قرآن و روایات شیعه و سنّی ـ بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ به گونهای که در ردیف اصول اعتقادی؛ یعنی، توحید، نبوت و معاد شمرده شده است.
در اینجا اهمیت شناخت امام از نظر اعتقادی، در انگارههای مختلف بررسی میشود.
1.1 شناخت امام راه معرفت خدا
نخستین و مهمترین وظیفه انسان، شناخت پروردگار و آفریننده خویش است و تا شناخت او حاصل نشود، راهِ درست بندگی و اطاعت از او به روی انسان باز نخواهد شد.(1) به همین جهت در قرآن و روایات، مطالب فراوانی درباره لزوم «معرفت خدا» مطرح شده است.
بعضی از آیات قرآن، به توصیف خدا و صفات گوناگون او پرداخته است و امامان معصوم نیز در روایات و دعاها و خطبهها، به شکل گسترده از خدا و اوصاف او سخن گفتهاند.(2)
از نظرگاه روایات راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولیای خدا و امامان معصوم«علیه السلام» است؛ چون اینان مظهر اسماء و صفات الهی و آینه جمال و جلال پروردگارند. معصومین انسانهای کاملیاند. که خداوند آنان را خلیفه و نمایندة خود در زمین قرار داده و اراده کرده است که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آنها، اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار اعتقاد و اطاعت آنان قرار داده است.
وقتی از امام حسین«علیه السلام» درباره معرفت خدا و چگونگی آن سؤال شد؛ حضرت فرمود:«مَعْرفَةُ اَهْلِ کُلِّ زَمانٍ اِمامِهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ»؛(3) «مراد از شناخت خدا، شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام خویشتن است، آن امامی که اطاعت او بر آنان واجب است».
به عبارت روشنتر شناخت امام، طریق معرفت خدا است و انسان با شناخت امام و توجه به گفتار و دستورات او، میتواند در جاده صحیح زندگی گام بردارد و به سعادتی که خداوند برای او رقم زده، برسد. معرفت خدا بدون شناختِ کسی که از جانب او سمت راهنمایی و راهبری بندگان را دارد، امکان پذیر نیست.
شیخ صدوق(رحمة الله) در تبیین حدیث یاد شده میگوید: مراد این است که مردم هر زمان بدانند، خداوند کسی است که آنها را در هر زمان از امام معصوم خالی نگذاشته است. پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنان حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است(4)
ادامه دارد .....
برگرفته از نرم افزار آخرین امید
----------------------------------------
(1). ر.ک: شیخ کلینی، کافی، ج8، ص 247، ح 347.
(2). برای بررسی اوصاف الهی در قرآن ر.ک : فهرست موضوعی«تفسیر نمونه» برای نگاه به روایات ر.ک: «میزان الحکمه» ذیل کلمه «الله».
(3). شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 9، ح 1.
(4). همان.