و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!
شاگرد : استاد چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم ؟ استاد : شب یه غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت. شاگرد:استاد،دیشب دائم خواب آب میدیدم!!خواب میدیم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم،در ساحل روخانه ای مشغول ...... استاد فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛تشنه امام زمان شو تا خواب امام زمان را ببینی. لیت شعری أین استقرّت بک النوی